سرویس جهان مشرق- بلاخره بعد از ماهها گمانهزنی و کش و قوس، دانلد ترامپ، رییس جمهور آمریکا، تصمیم جنجالی و خطرناک خود را عملی کرد و ضمن شناسایی قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، دستور انتقال سفارت ایالات متحده در سرزمینهای اشغالی به بیت المقدس را صادر کرد. این تصمیمی بود که اولین بار در ۱۹۹۵ توسط کنگره آمریکا گرفته شده بود، لیکن اجرایی شدنش به واسطه بیم روسای جمهوری پیشین آمریکا از تبعات آن به تعویق می افتاد.
از زمان تشکیل غده سرطانی رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی در ۱۹۴۸، بخش غربی بیتالمقدس در اختیار این رژیم قرار گرفت در حالی که بخش شرقی، که شامل اکثر اماکن مذهبی مقدس برای یهودیان، مسیحیان و مسسلمانان است، تحت مدیریت اردن قرار گرفت و همچنان تولیت این اماکن تحت نظر پادشاه اردن است.
بخش شرقی بیتالمقدس همراه با اراضی کرانه باختری رود اردن در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ توسط صهیونیستها غصب شد، اما سازمان ملل متحد این بخش از شهر را هم مصداق تعریف اراضی اشغالی میداند و دخل و تصرف اسرائیل از جمله ایجاد شهرکهای یهودینشین در این بخش از شهر را از لحاظ حقوق بینالملل غیرقانونی اعلام کرده است.
اما برای آگاهان و ناظران اهل فن که ترامپ، تفکرات و مشاوران او را در یکی دو سال اخیر تحت رصد داشتهاند، این تصمیم، دست کم به واسطه حضور یک چهره در بین نزدیکترین و بانفوذترین مشاوران او، به هیچ وجه دور از انتظار نبود، و آن چهره کسی است که از زمان شروع کارزار انتخاباتی ترامپ برای ریاست جمهوری در ۲۰۱۶، روز به روز بر نفوذ و قدرتش در حلقه ترامپ افزوده شده است.
از همان ۲۰ ژوئن ۲۰۱۷ که ترامپ داماد ۳۶ ساله خود، «جَرد کوشنر» را به عنوان مسوول پرونده موسوم به «صلح خاورمیانه» (سازش اعراب و اسراییل) منصوب کرد، بسیاری از کارشناسان سیاست خارجی به این نتیجه رسیدند که کلید سیاست خارجی ترامپ در دستان این یهودی صهیونیست فوق افراطی قرار گرفته که یک روز هم تجربه سیاست خارجی در زندگی خود نداشته، لیکن از حمایت قویترین حلقههای ثروت و قدرت در ایالات متحده برخوردار است. ترامپ خطاب به او گفته است: " اگر تو نتوانی این کار را انجام دهی (سازش فلسطینی ها و صهیونیستها)، هیچ کس دیگر هم نمی تواند."
اما «جرد کوشنر» کیست که از یک سو در حال متحد کردن همه دشمنان ایران و جبهه مقاومت است و از سوی دیگر، پروژه یهودی سازی کامل قدس شریف را با حمایت واشینگتن پیش می برد؟
جَرد کورِی کوشنر، متولد ۱۹۸۱ در لیوینگستن ایالت نیوجرزی، سرمایه گذار، غول عرصه املاک و ساخت و ساز، صاحب روزنامه «نیویورک آبزرور»، داماد ترامپ و ارشدترین مشاور فعلی اوست.
او در یک خانواده یهودی-صهیونیست ارتدوکس معروف به دنیا آمد و شدیدا تحت آموزههای متعصبانه یهودی رشد کرد. پدر او «چارلز (چارلی) کوشنر»، یکی از بزرگترین فعالان عرصه املاک و ساخت و ساز در نیوجرزی و نیویورک و یک سرمایهدار شناخته شده و از بزرگترین حامیان اسراییل در ایالات متحده است.
دو مرکز آموزشی معروف یهودیان در نیویورک وجود دارد که با پول مجموعه اقتصادی کوشنر اداره می شود و به نام پدر بزرگ و مادربزرگ جرد است که طبق معمول ادعا می شود از بازماندگان «هالوکاست» بوده اند:
دبیرستان یِشیوای رِی (Rae) کوشنر
آکادمی عبری جوزف کوشنر
«لیزی ویدیکومب»، مقالهنویس نیویورکر در مقاله خود (۲۲ آگوست ۲۰۱۶)، می نویسد که پدر و مادر جرد، چارلز و سریل کوشنر، فرزندان خود را در یک محیط متعصب یهودی بزرگ کردند که در آن آداب غذای «کوشر» (غذای حلال در آیین یهودی) و روز «شبات» (شنبهها که روز مقدس یهودیان است) به شدت رعایت می شد.
نکته قابل تامل این که، والدین جرد (که عضو حزب جمهوری خواه است)، همیشه از بزرگترین حامیان مالی حزب دموکرات بودهاند و از اتفاق بیشترین کمک مالی خود را هم در سال ۲۰۰۰ و در انتخابات سنا، به ستاد هیلاری کلینتون (رقیب ترامپ در انتخابات اخیر) انجام دادند. هیلاری بعد از پیروزی در آن انتخابات، به اولین مهمانی خصوصی که رفت، خانه حامی مالی بزرگ خود چارلز کوشنر بود تا مهمان شام «شبات» او باشد. گفتنی است که چلسی، دختر هیلاری و بیل کلینتون، و شوهر «یهودی» او «مارک مِزوینسکی» هم از بهترین دوستان خانوادگی جرد و ایوانکا هستند.
چارلز کوشنر از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۴، مستقیما ۱.۴ میلیون دلار به ستادهای انتخاباتی سیاستمداران دموکراتی چون جان کورزین، فرانک لائتنبرگ و چارلز شومر کمک کرد.
در واقع، خاندان کوشنر از آن دسته از یهودیان صهیونیست ثروتمندی هستند که با وارد کردن پولهای کثیف به کمپینهای انتخاباتی، سیاستمداران را آلوده و وابسته به خود می کنند و در جهت منافع صهیونیزم از آنها بهره می گیرند و راز اصلی نفوذ یهودیان در بر سیاست آمریکا همین است. او فقط در یک مورد، به بیل کلینتون ۱۲۵ هزار دلار داد تا در مراسمی در یکی از بانکهای زیرمجموعه کارتل تجاری او سخنرانی کند.
گندکاریهای پدر جرد کوشنر در سیاست و اقتصاد ایالات متحده آن قدر زیاد بود که در نهایت توجه «کریس کریستی»، دادستان وقت نیوجرزی را به خود جلب کرد. یکی از کسانی که آمار فضاحتهای او را به مقامات می داد، شوهر خواهر ریچارد کوشنر، بیلی شولدر بود که زمانی کارمند ارشد کوشنر بود.
ریچارد، به سنت یهودیان که برای حذف حریف به هر حربه کثیفی متوسل می شوند، فاحشهای را استخدام کرد تا سر راه شوهر خواهرش قرار بگیرد و او را اغواء کند. این فاحشه در خلوت با دوربینی که در ساعت مچی خود داشت از بیلی شولدر عکس گرفت و ریچارد برای بستن دهان او، تصاویر را برای خواهرش فرستاد. خواهر او اما در هماهنگی با مقامات، همه عکسها را به دفتر دادستانی تحویل داد. به این ترتیب، کریس کریستی به اتهام تلاش کوشنر برای ساکت کردن یک شاهد و اخلال در روند رسیدگی، حکم دستگیری او را صادر کرد. در نهایت این صهیونیست معروف به جرم ۱۸ مورد فرار مالیاتی، تلاش برای ساکت کردن شاهد و کمکهای غیرقانونی به ستادهای انتخاباتی، به دو سال زندان محکوم شد. البته بعدها که جرد کوشنر به عنوان داماد ترامپ، توانست خود را در سطح مشاور ارشد او بالا بکشد، اولین کاری که در فاز انتقالی دولت از اوباما به ترامپ انجام داد، از دور خارج کردن یکی از اصلی ترین حامیان و مشاوران ترامپ بود که کسی نبود جز: کریس کریستی، همان دادستانی که پدر خلافکار او را به زندان انداخته بود!
«دنیل گلدن»، روزنامهنگار برنده جایزه پولیتزر، در کتابی با عنوان «هزینه پذیرش؛ چهگونه طبقه حاکم آمریکا راه خود را به کالجهای ممتاز می گشاید»، نوشت که جرد در ۱۸ سالگی با رشوه ۲.۵ میلیون دلاری پدرش به دانشگاه هاروارد و اعمال نفوذ بر رییس بخش پذیرش این دانشگاه (از طریق سناتور جان ادواردز که دوست صمیمی پدر او بود) در رشته سیاست این دانشگاه معروف مشغول به تحصیل شد، به گفته دانشجویان همدورهاش، در تمام طول دوران تحصیل عضو انجمنهای یهودی افراطی دانشگاه بود که به صورت منظم و پیگیر آیینهای یهودیان افراطی (هارِدیم) را در دانشگاه برگزار می کردند.
او در سال ۲۰۰۵ اولین بار با «ایوانکا ترامپ»، دختر ارشد دانلد ترامپ آشنا شد و آنها در ۲۰۰۸ تا آستانه ازدواج پیش رفتند، ولی تنها به یک دلیل این اتفاق نیافتاد و آنها برای حدود یک سال از هم جدا شدند. آن دلیل چیزی نبود جز پایبندی سفت و سخت خانواده کوشنر به این که عروس آنها می بایست یک «یهودی» باشد. آنها کاملا از فکر ازدواج با هم بیرون آمده بودند، اما یک نفر واسطه وصل مجدد آنها به هم شد که کسی نبود جز دوست خانوادگی کوشنرها، «وِندی مردوخ». وندی مردوخ در آن زمان، همسر سوم ابرسرمایهدار معروف صهیونیست و غول رسانهای دنیا «روپرت مردوخ» بود. برخی منابع آمریکایی در رسانههای آلترناتیو، عامل اصلی وصل مجدد این دو را خود روپرت مردوخ دانسته اند. این بار «ایوانکا» پذیرفت که به آیین یهودیت دربیاید تا به عنوان عروس خانواده کوشنر پذیرفته شود!
جَرد و همسر نو-یهودیش ایوانکا، عضو کنیسه کوچک ولی مشهوری در واشینگتن هستند که متعلق به نحله یهودیان ارتدوکس حسیدی است و به کنیسه «SHUL» شهرت دارد. حسیدیها فرقهای از یهودیان صهیونیست هستند که اساس اعتقادات آن تصوف «کابالایی» است. بسیاری از سیاستمداران صهیونیست آمریکایی و وزرای اسراییلی که به آمریکا رفت و آمد دارند، در آن حاضر می شوند. از معروفترین این سیاستمداران می توان به سناتور «جوزف لیبرمن»، از حامیان بزرگ اسراییل در واشینگتن و از ضدایرانیترین سناتورهای ایالات متحده، و «جک لو»، وزیر سابق خزانهداری آمریکا و معمار تحریمهای هوشمند علیه جمهوری اسلامی ایران، اشاره کرد.
گفتنی است که حاخام این کنیسه، فردی به نام «لاوی شِمتوف» (Levi Shemtov) است که از طرفداران افراطی اسراییل محسوب می شود و دوست صمیمی بسیاری از سناتورها، نمایندگان کنگره، فرمانداران و دست کم دو رییس جمهور آمریکا (جرج دابلیو بوش و باراک اوباما) است و از متنفذترین و ثروتمندترین حاخامهای آمریکا به حساب می آید.
لازم به ذکر است که فرقه «حسیدی» که توسط «اسراییل بن الیعاذر» (معروف به بعل شم طوف) در قرن ۱۸ در لهستان شکل گرفت و در ادامه فرقهسازی افرادی چون شبتای زوی و یعقوب فرانک بود که با مبنا قرار دادن آیین شیطانی و مشرکانه «کابالا» به عنوان پایه فرقه خود، انحراف بیش از پیش را در یهودیت رقم زدند، تا جایی که پیروان فرقه کابالیستی یعقوب فرانک در لهستان در مراسم به اصطلاح آیینی خود «مناسک جنسی» و پرستش زن انجام می دادند.
نکته مهم دیگر درباره فرقههای کابالیستی که «جرد کوشنر» و همسرش هم به آن تعلق دارند این است که به شدت «موعودگرا» و «آخرالزمانی» هستند و به مفاهیمی چون «دجال»، «آرماگدون»، «بازسازی معبد سوم سلیمان»، حکومت هزاره یهود در آخرالزمان (درست مانند فرقههای مسیحی صهیونیست) باورمند هستند. اما باید به این نکته توجه داشت که تفسیر کابالیستهای یهودی از بازگشت مسیح و دجال و آخرالزمان، باوری کاملا متفاوت از مسیحیت است، چرا که یهودیان هیچ گاه مسیح را نپذیرفتند. در واقع، در آیین کابالا، عیسای ناصری هیچ تقدسی ندارد و آنها به دنبال پروژه اصلی خود، یعنی حاکمیت هزاره یهودی بر عالم هستند. البته، همین حلقه ها که دست کم از قرن هجدهم ظهور و بروز پررنگی یافتند، با نفوذ در مسیحیت توانستند القائات منحرف و شیطانی خود را در زمینه برگزیده بودن یهود و ماموریت تاریخی یهود وارد مسیحیت کنند و نحلهای به نام «مسیحیت صهیونیست» را شکل دهند که به مدد ابزارهای تبلیغاتی و مالی یهودیان، روز به روز اقبال بیشتری در میان مسیحیان پیدا می کند. این درحالی است که مسیحیان راستین، یهودیان را قاتلین عیسی(ع) می دانند. یکی از اشتراکات مهم یهودیان صهیونیست و مسیحیان صهیونیست این است که دشمن اصلی خود را مسلمانان می دانند و قایل به نابودی هر چه بیشتر مسلمانان هستند.
به هر حال، جرد کوشنر در ۲۵ سالگی (۲۰۰۶) با ده میلیون دلار روزنامه «نیویورک آبزرور» را خریداری کرد و خود سردبیر آن شد. این جا بود که روابط صمیمانه او با یکی از پدرخواندههای اصلی صهیونیزم جهانی، روپرت مردوخ آغاز شد. در واقع مردوخ شخصا به او در کار رسانه مشاوره می داد. «لیزی ویدرکومب»، خبرنگار نشریه نیویورکر، در مقاله مفصلی که در معرفی کوشنرها نوشته، از قول یکی از دستیاران سابق مردوخ نقل می کند که فکر رییس جمهور شدن ترامپ را اولین بار همین جرد کوشنر جوان با مردوخ مطرح کرد.
جرد و همسرش آن اندازه به آیینهای یهودی پایبند هستند که مانند هر یهودی افراطی دیگری، در روز شنبه، به واسطه ممنوعیت استفاده از آتش در آیین یهودی در این روز و این که افراطون یهودی حتی برق را از مصادیق آتش می دانند، در خانه از هیچ گونه وسایل الکتریکی استفاده نمی کنند.
یکی از نکات مبهمی که در کارنامه جرد کوشنر دیده می شود و بحثهای زیادی را در محافل مسیحی ایالات متحده برانگیخت، معاملهای بود که در ۲۰۰۷ انجام داد. او در این سال، رکورد قیمت معامله یک تک ساختمان را در ایالات متحده شکست و با ۱.۸ میلیارد دلار آسمانخراشی را در نیویورک خرید. نکته قابل تامل این که بیشتر این پول را جرد جوان قرض گرفت و علی رغم توصیه های مشاوران مبنی بر این که این معامله صرفه اقتصادی ندارد، در غیاب پدرش که در زندان بود، آسمانخراش شماره «۶۶۶» در خیابان پنجم نیویورک را خریداری کرد. شماره ۶۶۶ این ساختمان که در فرهنگ مسیحی(به ویژه در مکاشفات یوحنا در انجیل) علامت شیطان است، بحثهای زیادی را در محافل کلیسایی و مسیحی امریکا درباره ماهیت فعالیتها و شخصیت جرد ایجاد کرد و حتی بسیاری او را تجسم «antichrist» (ضدمسیح) دانستند.
به هر حال، فارغ از نظرات این محافل، در یک چیز تردیدی نیست و آن سرسپردگی جرد کوشنر به صهیونیزم و یهودیت کابالیستی است که هدف آن، تحقق آرمانهای صهیونیزم در «ارض موعود»(سرزمین فلسطین) است.
با چنین سوابقی، طبیعی بود که وقتی جرد کوشنر صهیونیست و صهیونیستزاده، از طریق پدر همسرش به سطح اول سیاست ایالات متحده راه پیدا کند، در پیگیری و دفاع از منافع رژیم صهیونیستی درنگ نخواهد کرد.
درست در زمانی که هنوز ترامپ رسما کاخ سفید را از اوباما تحویل نگرفته بود و تیم انتقال او در حال آماده سازی زمینه برای تحویل گرفتن دولت بودند، جرد کوشنر وارد لابیها و مذاکرات پنهانی برای عدم تصویب قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل، علیه شهرکسازی اسراییل در اراضی فلسطینی شد. کاری که در تغایر آشکار با قوانین خود ایالات متحده است که افراد حقیقی حق ندارند وارد تحرکات دیپلماتیک، مستقل از دستگاه دیپلماسی دولت مستقر شوند.
در ۲۰ آگوست سال جاری (۱ شهریور)، خبرگزاری رویترز به نقل از خبرگزاری دولتی عربستان از دیدار جرد کوشنر و ولیعهد عربستان در جده خبر داد. ملاقات داماد دونالد ترامپ و محمد بن سلمان با محوریت صلح صهیونیست ها و فلسطینی ها انجام شده و ظاهرا طی آن ولیعهد عربستان در مورد راههای تامین مالی مبارزه با تروریسم با جرد کوشنر بحث و تبادل نظر کرده است. جیسون گرینبلات، فرستاده آمریکا در امور خاورمیانه و همچنین دینا پاول، قائم مقام مشاور امنیت ملی آمریکا نیز در این سفر جرد کوشنر را همراهی می کردند.
در ۱۳ آذر، روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» از یک پیشنهاد باورنکردنی و عجیب از جانب ولیعهد سعودی به محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین، برای صلح با اسراییل خبر داد که حتی تعجب رسانههای اسراییلی را به دنبال داشت.
به گزارش این روزنامه، ماه گذشته محمود عباس وارد ریاض شد تا با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، درباره طرح صلح ترامپ گفتگو کند. اگرچه گفتگوی آنها پشت درهای بسته صورت گرفت، اما آنچه گفته شد منطقه را آشفته تر کرده است.
نیویورک تایمز نوشت که بر اساس آنچه مقامات فلسطینی، عرب و اروپایی از روایت عباس درباره این دیدار شنیده اند، بن سلمان طرحی را پیشنهاد کرد که حتی از پیشنهاد دولت آمریکا هم بیشتر به نفع اسرائیل بود و هیچ رهبر فلسطینی احتمالا نمی تواند آن را بپذیرد.
بر اساس این طرح فلسطینی ها می توانند کشور خودشان را داشته باشند، اما تنها در بخش های مجاور کرانه باختری و تنها با حاکمیت محدود بر سرزمین شان. بخش اعظم شهرک های اسرائیلی در کرانه باختری که بیشتر کشورهای جهان آن را غیرقانونی می دانند، در اختیار این رژیم باقی خواهد ماند. فلسطینی ها بیت المقدس شرقی را به عنوان پایتخت نخواهند داشت و هیچ حقی برای بازگشت پناهندگان فلسطینی و نوادگانشان وجود نخواهد داشت.
این طرح خفتبار و خائنانه آن قدر بهت آور بود که بلافاصله بعد از انتشار آن، کاخ سفید با ابراز این که این طرح پیشنهادی دولت آمریکا نبوده، سعی کرد از آن فاصله بگیرد.
روزنامه اسراییلی «تایمز آو ایزراییل»، از قول «دیوید میلر»، مذاکرهکننده باسابقه و کهنهکار آمریکایی نوشت که این طرح آن قدر مضحک است که " گویی به قلم برادران مارکس(کمدینهای سینمای کلاسیک) نوشته شده است."
میلر این طرح را " نوعی کشتن ایده یک کشور قابل اتکاء فلسطینی دانست که آمریکا را به واسطه حمایت از آن در چشم فلسطینیها بسیار منفور می کند."
اما بسیاری از تحلیلگران در چند روزی که از انتشار این پیشنهاد شرمآور بن سلمان (که نه محمود عباس و نه هیچ رهبر فلسطینی آن را نمی پذیرد) می گذرد، مطرح شدن آن را از سوی ولیعهد جاهطلب سعودی، با دیدار شهریورماه کوشنر با او ارتباط می دهند. به واقع، در همین مدت کوتاه، روابط محکمی بین بن سلمان و کوشنر به وجود آمده است و گزارشهایی وجود دارد که بن سلمان برای داشتن حمایت امریکا در روند قبضه قدرت، کاملا خود را به خطوطی که کوشنر برای او در سیاست خارجی ترسیم می کند، سپرده است. شاهبیت این سیاستها که از جانب کوشنر(و البته حلقه حامی او در واشنیگتن) به ولیعهد عربستان ابلاغ شده، تلاش همه جانبه برای مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی ایران است.
جرد کوشنر در ماموریتی که از جانب ترامپ برای ایجاد سازش بین رژیم صهیونیستی و فلسطینیها به او سپرده شده، تیمی را تشکیل داده که ظاهرا همه از صهیونیستهای افراطی شبیه خود او هستند. این موضوعی است که حتی «حیم سابان»، غول رسانه ای صهیونیست اسراییلی-آمریکایی در جلسه ای که در هفته اخیر (۵ دسامبر) با حضور کوشنر در مرکز سابان موسسه بروکینگز برگزار کرد، خطاب به او بیان نمود. او به کوشنر گفت که " مشتی یهودی افراطی را در تیم خود قرار داده که هیچ ایدهای در سر ندارند." او افزود:
" من واقعا مانده ام که این هشت ماه را چه طور با این ها سر کرده ای و الان هم اوضاع همان طور است. هیچ کارشناس خاورمیانهای در این گروه نیست."
البته سابان صهیونیست در نهایت از این که کوشنر " مدافع منافع اسراییل" است، تشکر کرد.
اما سه روز بعد از افشای این طرح که در واقع بن سلمان تنها ابزار انتقال آن از کوشنر به محمود عباس بود، دانلد ترامپ تصمیم جنجالی خود را مبنی بر به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم جعلی صهیونیست اجرایی کرد، گرچه بلافاصله آن را برای ۶ ماه به تعلیق درآورد(احتمالا برای سنجیدن تبعات و واکنشهای جهان اسلام و قدرتهای جهانی دیگر).
اما این اقدام ترامپ و آن طرح کذایی بن سلمان، هر دو قطعات یک پازل هستند که قطعات دیگری هم دارد، و آن پازل چیزی نیست جز خلع ید کامل مسلمین از قدس شریف و یهودی سازی کامل بیت المقدس.